مهر پدری

از مهر مادری بارها و بارها گفته شده است و هنوز هم نگفته باقیست، مادر عاشقانه به فرزندش مهر می ورزد و بزرگترین خطاهای او نیز خدشه به عشق مادرانه وارد نمی کند…
اما مهر پدری ناگفته های بسیار دارد؛ پدر عاقلانه به فرزندش مهر می ورزد و گاهی دلگیر می شود و گاهی سرشار از عطوفت و می تواند که نبخشد..
این عقل و عشق، هیچ کدام بر دیگری رجحان ندارد، هر دو زیباست و اولی لازمه پدر بودن و دیگری شرط مادر بودن..
نوشتن این سطور را چند ماه پیش دیدن یک فیلم در ذهنم انداخت و فیلمی دیگر، مرا به نگاشتن واداشت..


Life Is Beautiful”
قهرمان فیلم، یک یهودی ایتالیایی است که بسیار شوخ است و در ابتدا به نظرتان می رسد که لوده و الکی خوش است. او از واقعه ای سوژه ای برای خندیدن و خنداندن می سازد تا اینجا با یک فیلم کمدی روبرو هستید. اتفاق، قهرمان شوخ طبع ما را عاشق می کند. عاشق پیشگی اش هم خنده دار است و اتفاقا همین شوخ طبعی آمیخته به صداقت، وی را به محبوبش می رساند. آنها صاحب فرزندی می شوند که تیزهوشی، شیطنت و معصومیت را باهم دارد. «جاشوآ» می تواند منتهای آرزوی هر پدر و مادری باشد؛ تا اینجا با یک کمدی رمانتیک روبرو هستید..
اما دست تقدیر با یهودی های عم عصرِ جنگ جهانی دوم نامهربان است، یهودی های را به اردوی کار اجباری می برند و پچه ها، پیرمردها و پیرزن ها به شکل ناجوانمردانه ای سر به نیست می کنند. از اینجا به بعد تمام تلاش پدرِ قصه ما برای نجات «جاشوآ»ی دوست داشتنی است. او از اردوگاه مرگ و شرایط سخت و بی رحم آن، یک بازیِ جذاب می سازد و تا آخرین لحظه کودکش را شاداب نگه می دارد. تلاش پدر، خستگی هایش، ترسش و ناامیدی اش، همه بی نظیر است؛ تابلوی زیبایی از مهر پدری.
The Patriot”
فیلم با عباراتی از زبان قهرمانش شروع می شود که مضمونش این است: “از روزی می ترسم که اعمال گذشته ام به سرام آیند..” «مل گیبسون» در نقش پدر خانواده که سابقا از فرماندهان ارشد نظام بوده است، نا امید و مایوس از گذشته و غرق در اندوه و کابوس، تصمیم گرفته تا روی از هر جنگی بگرداند و تنها در فکر به سرانجام رساندن خانواده اش باشد..
پسر بزرگش، درست همانند جوانی های اوست، سرسخت و لجباز و اصرار دارد که رهسپار جنگ شود، جنگی که بین ساکنان امریکا که زمانی خود نیز مهاجم بودند و انگلیسی های اشغالگر که ینگه دنیا را مستعمره خود می دانند، درگرفته است. پدر به شدت مخالف است و مدام بین این دو طبق همان قانون ازلی و ابدی که «دو پادشاه در یک اقلیم نمی گنجد»، بگو مگو وجود دارد.
شرایطی پیش می آید که پدر مجبور به پیوستن به جنگ و ترک خانواده می شود. حوادثی که بر این خانواده می گذرد و دلاوری های پدر، صحنه های زیبایی از مهر پدری می سازد..
این دو فیلم رو اگر ندیدید، حتما ببینید و ترجیحا در جمع خانواده چون بیشتر می چسبه.
 

 

5 پاسخ به “مهر پدری”

  1. خدا خیرت بده. یه جا صادقانه از ÷در و مقام شامخش حرفهایی گفته شد. :دی

  2. سلام
    این وبلاگ از خیلی از وبلاگهای موجود روند بهتری داره
    من در جایگاه نظر دادن دادن در این مورد نیستم ولی پدرمو خیلی دوست دارم.
    فیلم جنگ دنیاها (war of the world) هم یه چیزی تو مایه های فیلم های مذکوره

  3. محمد امامی میگویند:

    بهارنو و ورود به چهار سالگی
    نخستین روز مرداد ماه سال ۸۴ بود که بهارنو متولد شد. … و اینک سه سال از حیات آن می گذرد.
    بهارنو به من فرصتی داد تا افکار و اندیشه ها و دغدغه هایم را ثبت کنم و همچنین این فرصت را ایجاد کرد تا با دوستانی خوب و همدل آشنا شوم و از ارتباط با آنان بهره مند شوم.
    در این مدت گر چه نه در حد شکوفاترین وجه ، بلکه به قدر همت و وسع ناچیز خود حضوری مجازی را تجربه کردم و از این بابت از خدای منان شاکرم.
    وبلاگ بهارنو ؛ در کنار وبلاگ مردم داری که بیشتر به ارتباطات اجتماعی و روابط عمومی می پردازد و وبلاگ مخابرات و خصوصی سازی که به اخبار و گزارش ها و مقاله های پیرامون خصوصی سازی مخابرات می پردازد، توانست به حیات خود ادامه دهد، اما در ادامه راه به هدایت ها و رهنمودهای عزیزان خواننده مشتاق و نیازمندم.
    در اینجا لازم می دانم از همه دوستانی که به هر نحو مرا همراهی کردند سپاسگزاری کرده و برای آنان از خدای توانا و مهربان آرزوی موفقیت و سلامت کنم.

  4. انشا الله تعالی فیلم ها را خواهیم دید…

  5. خیلی زیباست وبت
    به منم سر بزن

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.